در تعریف “چالش” چالشهاي فرآروي آموزش عالي در هزاره سوم، نكات دقيقي درباره معني چالش و تفاوت آن با واژهها و اصطلاحات مشابه ذكر شده است . در این سند، تفكيك بين مسائل (problems) و چالشها (Challenges) و اينكه چالشها ناظر به عوامل بيروني هستند و مسائل ناظر به عوامل دروني، چالشها امواجياند كه پيش روي ما قرار دارند. هدف مطالعه چالشها، رسيدن به راهبردهاي عملي و نويدبخش است، چالشها با فرصتها متفاوتاند ولي چالش ميتواند به فرصت تبديل شود. چالشها و خطرات متفاوتاند و يكي از اهداف بررسي چالشها، كاهش خطرات است. بحرانهاي كنوني، ميتوانند نمايانگر چالشهاي فرا روي ما باشند. نكات فوق از جمله مواردي هستند كه ميتوان آنها را در تعریف معناي چالش، مورد استفاده قرار داد. واژههاي مشابه و همجوار براي تعريف دقيق چالش در كاربرد امروزي آن، لازم است فهرستي از واژههاي نزديك، مشابه و همجوار اين اصطلاح، ارائه شود تا بتوان در تعريف آن، مرزهاي مفهومي را تعيين كرد. واژهها و مفاهيم متبادر به ذهن در كاربرد عام و متعارف “چالش” عبارتند از :
الفــ واژهها و مفاهيمِ ناظر به واقعيت و عينيت خارجي: بحران، آسيب، تهديد، خطر، معضل، آفت، كاستي، مانع، تنگنا (محدوديت) انحراف، كمبود، ضعف (سستي)، نياز، فرصت، مشكل، مساله، اشكال، فتنه، كشمكش، تضاد، تعارض، تنش، تقابل، نزاع.
بــ واژهها و مفاهيم ناظر به ذهنيت و حالات روحي: سوال، شبهه، مباحثه، جدال، تحريف، دغدغه، ابهام، نگراني، بيم، درد، دغدغه، تناقض، اشتباه، ترديد، تهافت، اختلاف، كلنجار. شايد با تتبع و تامل بيشتر، بتوان واژهها و مفاهيم ديگري را نيز به اين فهرست اضافه كرد. همانگونهكه پيشتر ملاحظه شد، واژه چالش در كاربرد امروزي آن، مترادف با برخي واژههاي فوق تلقي شده است، اما بالاخره بايد روشن ساخت كه آيا اين واژه با يك يا چند واژه از واژههاي فوق مترادف است يا معناي مستقل و متفاوتي دارد؟ البته ميتوان براي “چالش” معناي عام و گستردهاي را كه شامل معنايِ همه يا اكثر واژههاي فوق باشد، لحاظ كرد و در كاربرد آن بدون وسواس و دقت علمي، تسامح روا داشت، ولي به نظر ميرسد اين مسامحه و سخاوتمندي، نوعي آشفتگي زباني را در پي خواهد داشت و غرض از تعدد و اختلاف واژهها را ــ كه انتقال مفاهيم و معاني مختلف و متفاوت است ــ نقض خواهد كرد. تعريف معيار براي “چالش” بااستفاده از معناي لغوي “چالش” و Challenge و نيز برخي عناصر معناييِ متبادر از كاربرد اين واژه در ادبيات اجتماعي امروز، تعريف زير براي چالش قابل ارائه است: ” شرايط و وضعيت جديدي كه مسير آينده جامعه را از بيرون مورد هجوم قرار داده حفظ تعادل آن را دچار مشكل و مستلزم تلاشي سخت و سرنوشتساز ميسازد. خصوصيات “چالش”، در اين تعريف عبارتند از:
1ــ عينيبودن
2ــ جديدبودن وضعيت
3ــ ناظر به آينده
4ــ بيرونيبودن (و غيراراديبودن آن).
5ــ اقتضاي تلاشي سخت و تعيينكننده (كه ناشي از فراگير بودن و به مبارزهطلبيدن كل جامعه است).
با حذف هركدام از اين خصوصيات، قلمرو معنايي “چالش” گسترش و تعميميافته و با برخي واژههاي همجوار، اشتراك پيدا ميكند و تنها در صورت حفظ همه اين خصوصيات است كه واژه “چالش” بارِمعنايي خاص و ويژهاي پيدا كرده و مرز آن با واژههاي مشابه و همجوار حفظ خواهد شد.
چالش
